سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از عاشورا تا ظهور

یکی از یاران امام صادق به نام عبدالله ابن ابی یعفور  از نظر معرفت و ولایت پذیری در مرتبه بالایی قرار داشت و مورد احترام وعنایت‏خاص آن حضرت بود. امام در فرصت‏هاى مناسب ازخصلت‏هاى ستوده وى تجلیل و او را به عنوان یک شیعه کامل معرفى‏مى‏کرد. امام صادق(ع) درباره‏اش فرمود: «حقوق ما ائمه علیهم‏السلام را آن چنان که خداوند بر افراد واجب کرده است; کسى مثل‏عبدالله بن ابى‏یعفور مراعات نمى‏کند.      

امام صادق(ع) به ابى‏کهمس فرمود: «هرموقع پیش عبدالله بن‏ابى‏یعفور رفتى، سلام مرا به او برسان و بگو: جعفر ابن محمدمى‏گوید: اى عبدالله! دقت کن در آن چیزى که حضرت على(ع) را پیش‏رسول الله(ص) سرافراز کرد و به آن مقامات عالى رساند. پس توهم‏آن‏ها را براى خودت لازم بدان وخودت را به آن صفت‏هاى زیبا بیارا     . بدان! مطئنا على(ع) در نزد پیامبر(ص) به آن درجه و عظمت نرسید،مگر با دو چیز  :

1-راستى  

2-امانت‏دارى

روزى در محضر امام صادق(ع)نشسته بود و از وجود مقدس آن حضرت بهره‏مند مى‏شد. عبدالله درضمن سخنانش کلامى را بیان کرد که مورد توجه امام(ع) قرار گرفت;سخنى که از منتهاى اخلاص وى ریشه گرفته بود و از اعماق جانش برمى‏خواست. او به پیشواى ششم عرضه داشت: «اى مولاى من! قسم به‏خدا! اگر انارى را دو نصف کنى و بفرمایى که نصف آن حلال و نصف‏دیگرش حرام است، مطمئنا شهادت خواهم داد که آن‏چه را گفتى حلال،حلال است; و آنچه را که فرمودى حرام، حرام است; و هیچ گونه چون‏ و چرا نخواهم کرد.» امام صادق علیه السلام دوبار فرمود: «خدا تو را رحمت‏کند، خدا تو را رحمت کند.

در دایره امکان، مانقطه تسلیمم                            راى آنچه تو اندیشى، حکم آنچه تو فرمایى

یک سوال راستی ما نسبت به حضرت ولی عصر و پایین تر از ایشون نسبت به نایب ایشون چطوری رفتار می کنیم مثل عبدالله ابن یعفور هستیم یا نه ؟مطیع محض هستیم یا چون و چرا میکنیم؟

به نظر میرسه دوران غیبت دوران خوبی است برای آماده شدن برای عصر ظهور

 


[ پنج شنبه 90/12/18 ] [ 10:1 عصر ] [ حسین پناهی ]

باباجون سلام خوبی!؟زخمات چطورن؟ الهی دخترت فدای زخمای صورتت بشه فدای زخم پیشونیت برم باباجون.میشه بگی کدوم نامردی

 

 جرات کرد به بابای من سنگ بزنه. راستی بابا نمیگم درد داشت یانه چون من هم دیگه میدونم زخم چیه! میدونم سر درد چطوری میشه .

 

 بابا جون به خون صورتت خیلی خسته ام هم خود خسته ام وهم عمه زینب رو خسته کردم. قربونش برم .خیلی مهربونه .باباجون اینقده

 

 کتک خوردکه نگو.باباجون !نامرداهروقت خواستن مارو با تازیونه بزنن عمه خودشو جلو انداخت که خدانکرده به ما نخوره .باباجونم

 

 یادته عاشورا .هروقت خواستم گودی قتلگاه رو نیگاکنم عمه زینب نذاشت وبادستای مهربونش جلو چشمام رو گرفت ونذاشت ببینم .

 

 باباجونم! یکبار ازعمه پرسیدم چرابابام مثل مردان دیگه مدینه خضاب نمیکنه ؟عمه زینب گفت ببین دخترم بابات بعد شهادت عموت امام

 

 حسن به خودش قول دادکه دیگه خضاب نکنه .اما امروز صبح که تو مجلس دشمنت بودیم دیدم صورت ماهت که من قربونش برم خضاب

 

 کردی اونم بارنگ قرمز.ازعمه پرسیدم گفت : دخترم اون خضاب نیست .روز عاشورا بابات صورتش رو رو صورت عمو عباس

 

 گذاشت .روصورت برادرت علی اکبر گذاشت .؛خون علی اصغر رو به صورت مالید .وقتی گودی قتلگاه افتاد خون قلبش رو به صورتش

 

 مالیدو...

 

فهمیدم اون رنگ، رنگ خضاب نیست رنگ خونه.

 

راستی با باجونم!هنوزم مثل اونوقتا که تو مدینه بودیم نمازام اول وقت میخونم. باهمون چادری که تو برام خریدی .باباجونم چرا وقتی من به

 

 نماز می ایستم عمه زینب منو نیگا میکنه .میشه بگی یاد چی ویاچه کسی می افته؟ ...

 

باباجون! اجازه میدی موهای سر وصورتت رو شونه کنم؟. اونم با دستای کوچیکم..بلدم چطوری شونه کنم اول خون سرت رو پاک

 

 میکنم .بعدش خون چشمات رو پاک میکنم .بعدش. خون لبات ...

 

باباجون لبات چرا خونیه ؟چرا ترک برداشته لبات .راستی مگه روز عاشورا آب ندادن بهت نامردا

 

خدالعنتشون کنه . راستی شنیدم تو دیرراهب با اون مرد حرف زدی !

 

میشه با من که دخترتم حرف بزنی ؟بالای نیزه که بودی باهام حرف نزدی . یه کلمه بامن حرف بزن.

 

ببین اگه بامن حرف بزنی قول میدم دیگه شبا بهونه تورو ازعمه نگیرم ودختر خوبی برای باباو عمه باشم.

 

بابا میشه امشب رو بامن بخوابی و دستات رو دور گردنم بندازی ؟آخ بمیرم شماکه دست نداری پس بذار من دستامو دور سرت بندازم .

 

باباجونم کی منو یتیم کرد؟کی منوتو این سن کوچیکی یتیمم کرد؟کدوم نامردی صورتت رو به خونت خضاب کرد

 

باباجون دلم برا عموعباسم تنگ شده آدم خوبه اگه باباشو ازدست داد لااقل عمو داشته باشه .خدایا چی به سر عمواومد؟

 

باباجون!میشه منو باخودت ببری سفر؟ 

 التماس دعا


[ جمعه 90/10/9 ] [ 12:24 صبح ] [ حسین پناهی ]

       9دی برای همیشه در تاریخ ماند. (مقام معظم رهبری )

     

. رابطه بین امام و امت رابطه ای جدانشدنی و لا ینقطع است . این رابطه نه از طریق رأی دادن ونه از طریق قوانین مصنوع

 بشری است . بلکه رابطه ای سماوی و آسمانی است و درک این حقیقت جز برای انسانهای موحد وتابع احکام وحیانی ممکن نخواهد بود.

یوم الله 9دی برگ زرین دیگری بود در تاریخ شکوهمند جمهوری اسلامی که درک بسیار بالای مردم غیور و حقیقتا با وفای

 ایران در حمایت از پیشرفته ترین اصل قانون اساسی یعنی جایگاه والای ولایت فقیه را نشان داد. البته گزافه نخواهد بود اگر

بگوییم این حمایت از ولایت فقیه برای ملت سلحشور ایران چیز نویی برای این ملت نیست چون در طول 32 سال که از عمر

 مبارک این انقلاب میگذرد هرچه ملت برای این انقلاب انجام داده درسایه حمایت از ولایت فقیه بوده وهست.اگر مردم در

طول هشت سال جوانان خود را تقدیم انقلاب کردند ، اگر درتحریم اقتصادی مشقتها را تحمل کردند، اگر بعد از جنگ فشارهای

 بین المللی و خیانتهای برخی افراد از داخل را تحمل کردند و به جان خریدند وصدها مشکلات را دیدند اما دم برنیاوردند همه

 وهمه به خاطر این بود که خواستند بگویند که تمام این رنج و مشقت را حاضریم به جان بخریم اما نخواهیم گذاشت سرمویی

خدشه به این اصل اصیل انقلاب یعنی ولایت فقیه خدشه وارد شود.منتها 9دی 88 مردم بار دیگر با حضور بی نظیرخود سیلی

 محکمی به   دشمنان خارجی و سرسپردگان ذلیل وزبون داخلی که تمام شرف وهستی وانسانیت خود را به لبخند فریبکارانه

دشمن فروختند، زدند .

اری امروزیان و همه کسانی که در اینده خواهند آمد چاره ای ندارند جز اینکه بیایند وبخوانند وبدانند که اگر دشمنان این اب

 وخاک هیچ چیز ندارندکه ندارند، برای این ملت ولایت فقیه که یادگار آن سفرکرده و پیر جماران است ، همه چیز است.

برای این ملت هم ولایت فقیه عزیز است وهم مصداق آن یعنی مقام معظم رهبری که بند بند وجودش برای اسلام واز اسلام ناب

 میباشد .و چه دیر خواهد بود برای کسانی که هنوز در واژه ولایت فقیه اما واگر دارند وهنوز در کوچه های گمراهی

وخودخواهی سرگردان هستند.وباور ندارند بیان امام راحل را فرمود:

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد


[ جمعه 90/10/9 ] [ 12:20 صبح ] [ حسین پناهی ]

    بی شک وبدون تردید صحبت کردن از سروران عالم معنا وسرچشمه های علم و فضیلت که هدف اصلی از خلقت جن وبشراند کار بسیار سخت و طاقت فرسایی است . شاید گفت کاری است غیر ممکن . اما از آنجا که سیر تکاملی را به سوی حضرت حق جز با توسل وتمسک به این ذوات مقدس و مطهر نمیتوان طی کرد و پیمود، چاره ای جز این نیست که باید به قدر تشنگی ازدریای مواج این رهبران معظم و اصول کرم استفاده برد ومروارید معرفت صید کرد.

سخن از سیره اخلاقی وتربیتی امام العارفین و زین الساجدین حضرت علی ابن الحسین میباشد .وارث اجداد بزرگواری که به نص قران کریم اراده خداوند به دور ساختن این خانواده ازتمامی رجس وپلیدی است ودارای بلندترین مقامات عالیه هستند. وهمین نکته در شان ان حضرت گویاست بر این که سیره اخلاقی حضرت در تربیت جامعه آن زمان جز پیمودن همان راه برای سیراب کردن جانهای تشنه به معارف حقیقی اسلام نبوده ونیست . برای رساندن نور اسلام که پس از رحلت رسول اکرم دستخوش جریانهای گمراه شده بود چاره ای جز تبیین حقایق اسلام که نشات گرفته از آیات نورانی قرآن وسنت پیامبر بزرگوار دیده نمیشد.برای رساندن این انوار الهی به مردمان در تاریکی مانده مقدماتی لازم دیده میشد همانند تربیت عناصر صالح وتعلیم اندیشه وتفکر صحیح وراهگشا درمیان مردم ، تبیین واقعه جانسوز عاشورا ،موعظه که آمیخته با حکمت ومنطق عالی که منبعث از آیات نورانی قرآن است، بیان معارف حقه به زبان دعا ومناجات که خود گذشته از اینکه رازونیازی است بین بنده وخدای متعال درسهای تربیتی بسیاری را برای همه مسلمانان بیان میکند .

آری انتخاب این روش برای هدایت مردم دورافتاده از معارف واحکام نورانی اسلام رامیتوان بی نظیرترین روش امام زین العابدین برای رهبری وامامت برجامعه آن زمان دانست واین مطلب بیانگر این واقعیت است که قرآن میفرماید الله اعلم حیث یجعل رسالته .

باتوجه به مطالب گفته شده این حقیقت برای ما روشن میشود که برای طی وپیمودن و آشنایی با حقایق اسلام وقران ورسیدن به کمال مطلق چاره ای جزتمسک به عترت وادامه همان مسیر که توسط این خاندان بیان شده وبه ما رسیده است نداریم . با تلاوت قرآن که برقلب نازنین پیامبر نازل شده وباواردش شدن به منزلگاههای سعادت از طریق شنیدن خطبه های نهج البلاغه امیر مومنان وبالاخره زانو زدن درکلاس مناجات امام زین العابدین که در صحیفه مبارکه سجادیه آمده است میتوان به سرمنزل مقصود که عبودیت است رسید


[ پنج شنبه 90/10/1 ] [ 3:10 عصر ] [ حسین پناهی ]

صعصعه بن سوهان از یاران مخلص حضرت امیر  میگه حضرت روزی به من فرمودن :تو ویژگی بارزی که داری این است که کم هزینه هستی (یعنی ریخت وپاش نداری ).

خوش به حال اون کسانی که یک خصوصیت اخلاقی دارند واون اخلاق رو برای خودشون نگه میدارن تا به اخر. مثلا زود عصبانی نمیشن . عفت در کلام وگفتارشون پیداست و...

وخوش به حال اون بچه شیعه هایی که با داشتن فضایل اخلاقی هرچند کم باعث خشنودی دل نازنین امام عصر هستند.

به یاد غریب فاطمه

عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست                    عشق فرمود فراق از همه دشوارتراست


[ شنبه 90/8/14 ] [ 8:20 عصر ] [ حسین پناهی ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

حسین پناهی
حسین پناهی هستم عاشق ثارالله این وبلاگ را به بی بی دوعالم حضرت زهرا (س) تقدیم می کنم
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 24995